صفحه اصلی

سازشناسی

آواز
آواز
 
اوکوله له
آموزش او کوله له
 
باغلاما
 
تار
آموزش تار
 
  • اجرای هنرجویان گیتار 11 مرداد
  • کنسرت هنرجویی هنرجویان پیانو - 11 بهمن ماه 1397
  • اجرای هنرجویان پیانو

آخرین مقالات

درویشخان "زندگینامه غلامحسین درویش "
درویشخان "زندگینامه غلامحسین درویش "
  زندگینامه غلامحسین درویش   غلامحسین درویش معروف به درویش خان در سال ۱۲۵۱ شمسی در شهر تهران متولد شد. پدر وی حاج بشیر که اصالتا طالقانی و مادرش از ترکمانان تکه بود. علت اینکه او را درویش مینامیدن این بود که پدرش هنگام تماس با فرزند خویش مدام  کلمه ”درویش” را به کار می‌برد  و بعداً همین اسم تحت عنوان اسم خانوادگی غلامحسین گزینش شد و به درویش خان یا غلام حسین خان درویش مشهور شد. پدرش با تار و سه‌تار آشنا بود و همین سبب شد تار و پود علاقه به موسیقی و نوا در جان درویش‌خان از همان دوران کودکی بافته شود. درویش‌خان پس از مدتی به‌تشویق پدر در سن ۱۰سالگی راهی دارالفنون شد؛ جایی که در آن موسیقی به‌شکل علمی به‌برکت حضور آلفرد لومر فرانسوی شکل گرفته بود. لومر که تخصصش در حوزه موسیقی نظامی بود، آموزش در این مدرسه را نیز بر همین اساس پایه‌گذاری کرده بود، این شد که درویش‌خان نیز همچون بسیاری دیگر از کسانی که مشتاق موسیقی بودند، اولین آموزش‌ها را از این دریچه آموختند. گفته شده است درویش‌خان در ابتدا به نواختن طبل کوچک و شیپور مشغول شد س از مدرسه، ابـتدا نـزد داود کلیمی تارزن رفت تا مشق تار کند. پس از مدت کمی آموزش از استاد خود گوی سـبقـت را ربود و به مرتبه عالی نوازندگی دست یافـت؛ اما حضور در جلسات درس استاد بی بدیل تار آن زمان، یعنی  آقا میرزا حسیـنقـلی او را به دنیای دیگری کشاند.  هـمچنین آشنایی با برادر بزرگتر آقا میرزا حسینقلی، میرزا عبدالله نوازنده تار و سه تار، به کار او غنای بـیشتری بخشید درویش چندی در دسته موسیقی عزیزالسلطان و سپس در دسته موسیقی کامران میرزا نایب السلطنه، نوازندگی طبل را بر عهده داشت. کار درویش در آن سن و سال نوجوانی چنان مورد استقبال ناصرالدین شاه قرار گرفته بود که او را  تارچی خطاب می‌کرد.  مهـارت درویش در نوازندگی موجب شد تا او پس از مرگ ناصرالدین شاه (۱۳۱۳ قـمری) به دستگاه شعاع السلطنه پسر مظفرالدین شاه ،والی فارس، دعوت شود.  در سفر اول به شیراز، به اصرار شعاع السلطنه، با دخـتر  مستـشار نظام  که در فارس اقامت داشت، ازدواج کرد. حاصل این پـیوند دو دخـتر بود، که اولی در سن ۱۶ سالگی دیده از جهـان فـروبست، و دخـتر دوم با نام  فـخـر تـنهـا فرزند درویش شد چندی بعدرابطه صمیمی میان درویش و شعاع‌السلطنه به هم خورد. چرا که از سویی درویش از اینکه، هـمواره در پـناه دستگـاه شعاع السلطنه باشد ناراحت بود و طبع آزاده‌اش رهایی از این بند را آرزو داشت و از دیگر سو شعاع‌السلطنه، برآشفته می‌شد از اینکه نوازنده خاص او در مجالس اشخاص دیگـر، حضور می یافت در نتیجه چنین نگاه بود که هنگام بازگشت شعاع‌السلطنه به فارس، درویش از رفـتن با او سرباز زد. این سرپیچی سبب شد تا از سوی شاهزاده دستور قطع انگشتان این نوازنده نامی صادر شود. اما درویش خان به مدد یکی از دوستانش از این مصیبت رهایی یافت پس از این اتفاقات درویش به برگزاری کلاسهای درس برای علاقه‌مندان به موسیقی و تار و سه تارنوازی همت گماشت. وی دراین دوره به گروه اخوان‌الصفا و دیدگاه‌های آنها نزدیک شد و منش و روش آنها را برگزید و به ظهـیرالدوله «تـنهـا مرکز صوفیگری موسیقی پـرور» آن زمان سرسپرد. درویش با تشکیل ارکستر موسیقی «انجمن اخوت» و اجرای کنسـرت‌های عمومی که سرپرستی آنها را خود به عهده داشت، در جـهـت هـر چه مردمی‌تر کردن موسیقی ایران و کمک و یاری به مستـمندان و بلادیدگـان گـام برداشت کـنسرت برای جمع آوری اعانه به نـفع قحطی زدگان روسیه، کـنسرت برای ایجاد مدرسه فرهنگ، کنسرت به نفع حریق زدگـان آمل، کـنسرت برای بازسازی خرابـیهای آتـش سوزی بازار و نیز کـنسرت برای غـارت شدگـان ارومیه، از جـمله تلاشهای او به شمار میرفت «یا پـیر جان» تـکـیه کـلام درویش بود، او به هـمه از روی صفا «یا پـیر جان» می‌گفت. بعدها همین سه کلمه یکی از القاب درویش خان شد. درویش خان در نوازندگی دستی چیره و تکنیکی منحصر به فرد و در نواختن تار و سه تار به یک اندازه مهارت و توانایی داشت. از مضرابی قـوی و در عـین حال شفاف برخوردار بود وزیرهایش پی در پی، شمرده و پـخـته بود و پـنجه‌اش روی ساز نرم و لطیف حرکت می‌کرد. قدرت او در نوازندگی چنان بود که شنوندگان سازش از تعجب، غالباً ساکت و خاموش می‌شدند. استحکام و زیـبایی آثـارش، نشان از نبوغ سرشار و پـشـتوانه صحیح موسیقی کلاسیک در ذهن او داشت درویش از نبوغی خاص نیز بهره می‌برد و همین نبوغ سبب شد تا برخی از فرم‌های موسیقی ایرانی را ابداع کند که از جمله آنها می‌توان به تثبیت رنگ و ابداع درآمد و افـزودن سیم ششم به تار اشاره کرد صفحات به جا مانده از این استاد فقـید به خوبی میزان مهـارت و تـوانایی‌های او را نشان می‌دهد. صفحاتی که با هنر نمایی استادان نامور موسیقی ایرانی مانـند سید احـمدخان، سید حسین طاهرزاده، اقـبال السلطان، عـبدالله دوامی، رضاقـلی خان تجـریشی، باقـرخان رامشگـر، مشیر همایون شهـردار، حسین‌خان هنگ آفـرین، اکبر خان رشـتی و میرزا اسدالله خان پر شده است صفحه «بـیداد همایون » که با پیانو  مشیر همایون شهـردار همراه است از نمونه‌های برجسته ای است که پنجه شیرین و مضراب روان آن استاد فقـید را بیان می کند درویش در اواخر عـمر کـنسرتهای دیگری نیز با حضور هنرمندانی چـون، عـارف قـزوینی، حاجی خان ضرب گـیر، حسین خان اسماعیل‌زاده، ابـراهیم منصوری، رضا محجوبی و رکن‌الدین خان مختاری در گراند هتل اجرا کرد شمار شاگردان درویش‌خان بسیار بود، ولی تنها چـند تن از آنها به پـیشرفت و شهرت رسیدند. او به شاگردانی که موفق به طی دوره مخـتلف درسش می‌شدند، نشانی به شکـل تـبرزین هدیه می‌کرد، که از مس و نـقره یا برای شاگردان سطوح عالی، طلا بود از شاگردان او که موفـق به دریافـت تـبرزین طـلا شدند، می توان از مرتضی نی داوود، ابوالحسن صبا، موسی معـروفی و سعـید هـرمزی نام برد. شاگردان دیگـر او که مسـتـقـیـم یا غـیر مستـقـیم از او کسب فـیض کردند، عبارتـنداز: حسیـنعلی غـفاری، شکری (ادیب السلطنه)، علی محمد صفایی (سازنده سه تار)، عبدالله دادور (قـوام السلطان)، حسین سنجری، ارسلان درگاهی و نورعلی برومند درویش خان شیـفته گل و گیاه بود و در تراس منزل‌اش گل‌های رنگارنگ بـسیاری داشت، که هـمه را به دست خویش پـرورش داده بود مرگ درویش خان شب چهارشنبه ۲ آذر ۱۳۰۵ بر اثـر تصادف رخ داد. هنگامی که او درگذشت خبرنامه‌ها نوشتند تار مرد. پیکر درویش در ظهیر الدوله ومجاورت امامزاده قاسم دفن شد و بر سر مزار او این ابیات درج شده‌اند
 
تاریخچه پیانو
تاریخچه پیانو
تاریخچه پیانو   امروزه افراد زیادی طرفدار و علاقه مند به ساز پیانو هستند و تلاش می نمایند که خود یا فرزندانشان مهارت لازم در نواختن پیانو را کسب نمایند اما کمتر کسی از تاریخ پیانو و چگونگی شکل گیری این ساز اطلاع دارد .   پیانواولین بار توسط  بارتولومئو کریستوفری که فردی ایتالیایی بود در سال ۱۷۰۷ اختراع شد. در واقع کریستوفری با ایجاد تغییراتی در صدا دهی ساز هارپسیکورد به پیانو به عنوان سازی که امروز میشناسیم دست یافت . هارپسیکورد ظاهری بسیار شبیه پیانو داشت اما صدای ثابت و محدودی را تولید می‌کرد که برای اجراهای بزرگ قدرت کافی نداشت. جالب است بدانیم نام پیانو برگرفته از عبارت ایتالیایی «Gravicembalo col piano e forte» است، یعنی: هارپسیکوردی با صدای ملایم و قدرتمند. در ساختمان ساز هارپسیکورد با فشردن کلاویه‌ها سیم‌ها به‌وسیلهٔ شیٔ کوچکی مثل مضراب یا پیک به‌صدا درمی‌آیند و شدت نواختن تاثیری در صدایی که ایجاد میشود ندارد ، رفته رفته و با تلاش جهت ارتقا و بهبود این ضعف در ساز هارپسیکورد ، اختراع پیانو و به‌کارگیری مکانیسم چکش در تولید صدای آن، ضعف هارپسیکورد و سازهای مشابه آن را به صورت چشمگیری جبران نمود. هرچند افراد بسیاری به جهت بهبود صدای هارپسیکورد تلاش نمودند اما هیچیک به موفقیت کریستوفری دست نیافتند. برتری کریستوفری در اختراع ساز پیانو از آن جهت بود که توانست سازی را ابداع نماید که در آن چکش ها پس از به برخورد و به صدا درآوردن سیم ها سریعا به جایگاه خود بازگردند چرا که اگر چکش پس از برخورد با سیم در جای خود باقی می ماند صدای مورد نظر تولید نمیشد و صدای خفه شده ایجاد می نمود.   نهایتا پیانو های تولید شده در آن زمان راه های بسیاری را طی نمودند که به پیانو هایی که امروزه میشناسیم بدل شوند.
 
زندگینامه ی مشهورترین نوازنده گیتار {فردیناندو کارولی}
زندگینامه ی مشهورترین نوازنده گیتار {فردیناندو کارولی}
 زندگینامه فردیناندو کارولی فردیناندو کارولی مشهورترین آهنگساز گیتار کلاسیک و مولف نخستین متد گیتار کلاسیک در نهم فوریه ۱۷۷۰ در شهر ناپل ایتالیا دیده به جهان گشود.وی قبل از نواختن و یادگیری گیتار شروع یادگیری ساز ویلنسل نمود و بسیار در تئوری موسیقی بسیار مهارت داشت و پس از یادگیری ویلنسل در سن بیست سالگی به یادگیری ساز گیتار کلاسیک پرداخت و به جرات یکی از مشهور ترین و بزرگ ترین نوازنده این ساز شناخته میشود. بسیاری از آثامشهور فردیناندو کارولی در ابتدا از سوی ناشران به این دلیل که اجرای آن ها برای نوازندگان متوسط مشکل بود به چاپ نمی رسید و احتمالا خیلی از این شاهکار ها مفقود شده اند.بخش عظیمی از آثار باقی مانده کارولی نیز آثاری هستند که به دلیل مناسب بودن برای شاگردان مبتدی و آموزس تکنیک های معیناز سوی ناشران جهت چاپ مورد پذیرش قرار گرفتند. کارولی ازپرکار ترین اهنگسازان زمان خویش بود.قطعات سولو - کنسرتوها و قطعات دونوازی برای گیتار و پیانو که به همراه گوستاو پسرش تصنیف کرده از آثار برجسته کارولی به شمارمی آیند.مشهورترین اثر کارولی دوئت فلوت گیتار وی می باشد.اپوس شماره ۳۴ دوئت در سل ماژور به عنوان تم موسیقی متن یکی از داستان های علمی تخیلی طی سال های دهه ۱۹۸۰ در تلویزیون پخش می شد مورد استفاده قرار گرفت  که معروف ترین اجرای آن توسط جولیان بریم و جان ویلیامز صورت گرفت. کارولی در اواخر عمر خود به تجربیاتی نیز در خصوص ایجاد تغییرات در ساختمان گیتاردست زد. کارولی همراه با رنه لاکوته گیتار ساز مشهور فرانسوی و آنتونیودو تورس گیتار ساز مشهور اسپانیایی برخی تغییرات با ارزش در ساختمان این ساز جهت تقویت صدای آن ایجاد کردند.آنها اندازه گیتار را بزرگتر و از طریق ایجاد برآمدگی در پهلوی ساز و افزایش سطح ساز حجم صوتی گیتار را بیشتر و صدای این ساز را پر طنین تر نمودند.کارولی پس از گذشت ۷۱ سال از عمرش در ۱۷ فوریه ۱۸۴۱ در پاریس چشم از جهان فروبست.
 
نگاهی به زندگی روح الله خالقی
نگاهی به زندگی روح الله خالقی
نگاهی به زندگی روح الله خالقی خالقی آهنگساز و نوازنده ویولن و مدرس موسیقی در سال ۱۲۸۵ شمسی در ماهان کرمان به دنیا آمد. در چندماهگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. تحصیلات ابتدایی‌اش در تهران و شیراز و اصفهان گذراند. در تهران به مدرسهٔ آمریکایی‌ها رفت و در آنجا همراه سایر شاگردان سرود هم می‌خواند. او در ۱۷ سالگی به مدرسه عالی موسیقی رفت و مفتخر به شاگردی نزد استاد علینقی وزیری گردید و اینگونه نخستین گام را در مسیر حرفه ای شدن برداشت. او تصمیم گرفت که کار خود را در همین مدرسه ادامه دهد که با مخالفت شدید پدرش مواجه گردید. هر چند خود پدر عاشق موسیقی بود ولی رفتن به مدرسه موسیقی و انتخاب حرفه موسیقی را کار بیهوده ای می دانست و گمان می برد اینگونه در نهایت امر روح الله مطرب کوچه و بازار خواهد شد. حتی وساطت های علینقی وزیری و یحیی دولت آبادی نیز نتیجه نداد، به همین سبب وی مجبور شد به دور از چشمان پدر و به صورت پنهانی تحصیلات خود را در مدرسه عالی موسیقی تا گرفتن حکم تدریس ادامه دهد و اینگونه به پدرش ثابت کرد که در پی مطربی نبوده. . در سال ۱۳۱۰ از دارالفنون دیپلم گرفت و وارد دارالمعلمین شد. در خرداد سال ۱۳۱۳، دارالمعلمین به «دانشسرای عالی» تغییر نام یافت. خالقی مدرک لیسانس خود را از این دانشسرا در رشتهٔ فلسفه و ادبیات دریافت نمود. وی در ۱۳۱۴ وارد خدمت دولتی در وزارت فرهنگ گردید و در ۱۳۱۷ معاون دفتر وزارتی وزارت فرهنگ شد. در ۱۳۲۰ به پیشنهاد وزیری، معاون ادارهٔ موسیقی کشور و نیز معاون هنرستان عالی موسیقی شد. در ۱۳۲۵ مدتی در وزارت کار و تبلیغات کار کرد. در ۱۳۲۷ متصدی دبیرخانهٔ هنرهای زیبا شد. در ۱۳۲۸هنرستان موسیقی ملی را تأسیس کرد و رئیس آن شد. در سال ۱۳۳۴ در چارچوب برنامه‌های انجمن ایران و شوروی به این کشور سفر کرد. همچنین در ۱۳۳۵، سفرهایی را به کشورهای رومانی، فرانسه و هندوستان انجام داد. دستاورد وی از سفر هند، مجموعه مقالاتی در زمینهٔ موسیقی و رقص در این کشور بود. خالقیآهنگساز و موسیقیدان و مورخ تاریخ موسیقی و سردبیر چند نشریه فرهنگی موسیقایی سالها در رادیو ایران نیز فعالیت داشت و از جمله رئیس شورای موسیقی رادیو بود و برنامه‌های رادیویی «یادی از هنرمندان درگذشته» و «ساز و سخن» را راه‌اندازی کرد. وی همچنین، سرپرست ارکستر گل‌ها نیز بود. از آهنگ‌های ساخته خالقی که در این دوره بسیار موردپسند بود و از رادیو بسیار پخش می‌شد «رنگارنگ شماره یک» در دستگاه اصفهان بود. همکای او با غلامحسین بنان و نیز مرتضی خان محجوبی آثاری ماندگار را در تاریخ موسیقی گل‌ها و نیز موسیقی ایران رقم زد.   روح‌الله خالقی به دلیل  فشار کاری زیاد و عدم توجه کافی به تغذیهٔ مناسب، او را به زخم مبتلا کرد. از سال ۱۳۳۹ ه‍.ش به بعد، معالجات متعدد و عمل جراحی برای بهبود بیماری گوارشی او، تحت نظر پزشکانی مانند یحیی عدل انجام شد اما به نتیجه نرسید و مؤثر واقع نشد. سرانجام روح‌الله خالقی در ۲۱ آبان سال ۱۳۴۴ ه‍. ش، بر اثر سرطان معده درکشور اتریش درگذشت .